ویژه‌برنامه‌های جشن میلاد رسول اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع) در حرم امام‌رضا (ع) مراسم بزرگداشت سالگرد شهادت سردار شهید محمود کاوه در مشهد برگزار شد بیش از ۵۷ هکتار از حریم حرم رضوی فاقد نقشه برداری ثبتی است برگزاری اولین دوره تربیت مربی حفظ تصویری قرآن کریم کشور در مشهد ترجیح منافع خود به جای حمایت از فلسطین خیانت به اسلام است وحدت امت اسلامی، راه نجات غزه و مقابله با چالش‌های دشمنان است جشن بزرگ شکوفه‌های رضوی در جوار حرم امام رضا (ع) برگزار شد راهپیمایی ضدصهیونیستی با شعار «وحدت امت اسلامی، نجات غزه مظلوم» در مشهد برگزار می‌شود برگزاری سی‌وهشتمین سالگرد شهادت سرلشکر پاسدار شهید محمود کاوه در مشهد مقدس زنگ اول: زیارت جایی برای پیرمرد‌ها هست اتفاقا رواقی از جنس ارادت در قلب حرم امام رضا(ع) خوش زیستن در گفتار امام‌صادق (ع) یادگارهای ارزشمند امام صادق (ع) برای شیعه وحدت، کلید حل مشکلات جهان اسلام است وحدت اسلامی و حمایت از مظلومان نباید در چالش‌های روزمره گم شود
سرخط خبرها

زیارت از روی پل کالج

  • کد خبر: ۱۵۷۳۷۲
  • ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۷:۰۲
زیارت از روی پل کالج
چیزی به افطار نمانده بود، قرار بود در یکی از کافه‌های چهارراه ولیعصر تهران یکی از دوستان قدیمی ام را ببینم.

چیزی به افطار نمانده بود، قرار بود در یکی از کافه‌های چهارراه ولیعصر تهران یکی از دوستان قدیمی ام را ببینم. دست تکان دادم، یک پیک موتوری که گاهی از برق هم سرعتشان بیشتر است و مثل فنر بین ماشین‌های گیر مانده در ترافیک تهران ویراژ می‌دهند، ایستاد. مرد میان سالی بود با مو‌های جوگندمی و وقتی حرف می‌زد مشخص بود که بچه ناف تهران است. همین طور که داشتیم می‌رفتیم، گفت: بچه کجایی؟

گفتم: مشهد. یک آهی کشید. من سعی می‌کردم کلماتش را از بین باد تندی که جریان داشت شکار کنم. می‌گفت؛ آخرین بار که مشهد آمده سال ۱۳۸۴ بوده، بعد هم هرکار کرده، زیارت دیگری نصیبش نشده. تقریبا رسیده بودیم، پل چوبی. انگار منتظر بود یکی سر بحث را باز کند. از ذوق خودش و پدر و مادرش بعد از دیدن گنبد طلا گفت. از اینکه چند سال بعدش هردویشان را از دست داده و خوشحال است که حسرت زیارت آقا به دلشان نماند.

از من قول گرفت که رفتم زیارت سلامش را به آقا برسانم. با همان لهجه تهرانی اش مدام از امام رضا (ع) و مهربانی اش می‌گفت. بعد داشتیم از روی پل کالج می‌رفتیم سمت چهارراه ولیعصر، من همین طور که چشمم به نمای چشم نواز تهران دوخته شده بود و داشتم از تماشای برج میلاد و برج‌های سر به آسمان کشیده لذت می‌بردم، دیدم دارد صلوات خاصه می‌خواند.

محمد آقا از روی پل کالج دلش را فرستاده بود مشهد، شاید دست پدر و مادرش را گرفته بود داشت در صحن انقلاب قدم می‌زد. او داشت سلام می‌داد و من داشتم به این فکر می‌کردم که ما مشهدی‌ها قدر عافیت را‌ می‌دانیم یا نه؟ قدر اینکه از هر جایی که هستیم کافی است سمت حرم بایستیم و به آقا سلام بدهیم. غرق در همین فکر‌ها بودم که یکهو محمد آقا ترمز زد و چشمم افتاد به ساختمان تئاتر شهر، همان آجرنمای دوست داشتنی گِرد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->